توسط پت تامسون

حکایات این بدترین چیزی است که کسی می تواند در مورد تحقیقات شما بگوید ، درست است. این یک حکایتی است - "شواهد" نیست. خوب ، روش های زیادی برای مقابله با آن اعتراض وجود دارد ، و من می خواهم در اینجا فقط یک مورد را ارائه دهم. و این همان است - وقتی در تحقیقات از حکایات حکمی استفاده می کنیم ، این به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از تحقیق است . این همه تحقیقات نیست و نه پایان تحقیق است. این فقط یک مرحله در تحقیق است ، و اغلب اوقات نقطه شروع است.

 

بگذار توضیح بدهم.

 

حکایات یک داستان است ، معمولاً یک داستان کوتاه. و به طور کلی آنطور که تجربه شده است نوشته شده است - به عنوان بخشی از زندگی ، نسخه کلامی یک صحنه از یک فیلم معتبر سینمای تحقیق است. حکایتی همیشه از یک دیدگاه خاص نوشته می شود - شخصی که تجربه اش در حال توصیف است یا چشم انداز کسی که شاهد یک واقعه بوده است. عناصر اصلی حکایات عبارتند از:

 

این یک داستان کوتاه و ساده است

معمولاً مربوط به یک واقعه یا یک رویداد است

تمرکز آن بر یک ایده اصلی است

این شامل جزئیات کلیدی ، بتونی است

این ممکن است حاوی نقل قول ها باشد

پس از اوج به سرعت بسته می شود

برای ایجاد یک نکته و به نوعی خط پانچ یا پایان غم انگیز یا غریبانه نیاز دارد و داستان را با خواننده می چسباند. (ون مانن ، 1989)

حکایات غالباً ناشی از کار میدانی است. آنها چیزهایی هستند که ما بلافاصله در مورد آنها صحبت می کنیم ، و مواردی که به دلایلی با ما همراه هستند ، ممکن است در آن زمان مشخص به نظر نرسند. همانطور که الی ، وینز و همکارانش چنین می گویند

 

هر محقق یک داستان یا حتی چند داستان دارد که باید برای گفتن بسوزد. ما وقتی زندگی می کنیم این را می دانیم ، وقتی به خانه می آییم و به معنای واقعی کلمه در نوشتن آن صحبت می کنیم تا آن را بنویسیم یا با یک همکار تماس بگیریم و هسته اصلی داستانی را که در حال گنگ زدن به ماست ، به اشتراک بگذاریم تا دوباره به ما گفته شود. شما این حکایات را می شناسید وقتی برای شما طنین انداز می شوند: شما توسط آن گرفته می شوید. شما در مورد آن صحبت می کنید آن را رؤیایی کنید. اگر برای شما اتفاق افتاده است ، می دانید منظور ما چیست. به همین دلیل حکایات باید در زمره اولین اشکال روایی برای نوشتن قرار بگیرند - زنگوله ای برای آشکار کردن بینش ، چیزی که باید در بسیاری از اشکال و مکان های ممکن به آن نواخته شود. (الی ، وینز و همکاران ص 69)

 

این نوع حکایات تحقیقاتی چسبناک حاوی نگاره ای از چیزی است که ارزش حفر کردن را دارد. آنها به دلایلی با ما می چسبند. ما اغلب هنگام نوشتن و ساختن آنها ، یک لحظه یورکا پیدا می کنیم.  

 

پس از نوشتن ، می توانیم از سؤالات حکایتی سؤال کنیم و آنچه را که ممکن است برای تحقیقات ما بگوید را باز کنیم. ماندن با حکایتی و کار با آن غالباً به ما امکان می دهد ایده ای را پیدا کنیم که در غیر این صورت ممکن است گذشته باشد. حکایات ممکن است نوعی استعاره باشد که چندین مضمون کلیدی در داده های ما را در بر می گیرد. یا ممکن است جهت تجزیه و تحلیل بیشتر یک جهت ممکن را ارائه دهد ، موضوعی که می توانیم با جزئیات بیشتری به آن بپردازیم ، هرچه بیشتر به کارهای میدانی و / یا تجزیه و تحلیل بپردازیم. حکایتی پاسخی ارائه نمی دهد ، یک فرد خاص و خاص را به تفکر انتقادی و گفتگو با داده های ما ارائه می دهد.

 

در هر مرحله از کار میدانی می توانید حکایات بنویسید. من مطمئناً لازم نیست تا آخر صبر کنید. اگر در حین یادداشت ، حکایات خود را می نویسید ، آنها بخشی از یادداشت های زمینه تحقیق شما می شوند - یا هر روشی که برای پیگیری تفکر خود در طول تحقیق استفاده می کنید. شما می توانید در هر زمان از حکایات مجدداً استفاده کنید ، آنها به شما کمک می کنند تا در مورد مکان و اهمیت وقایع ، تعاملات ، روابط ، شیوه ها تأمل کنید.

 

Ely ، Vinz و همکارانش پیشنهاد می کنند که با نقد و بررسی حدیث هایی که می نویسیم مفید است و ارزش آنها را برای تحقیق ارزیابی می کنیم. آنها این سؤال را ارائه می دهند -

 

آیا حکایاتی که من می نویسم به هسته اصلی تحقیقات من تمرکز واضح تری می دهد و به من کمک می کند تا جنبه های واضح تری از کارهایی را که در آن مشغول کار هستم ، ببینم؟

 

img_0814

 

حکایات اغلب در متون نهایی نیز استفاده می شوند. آنها توجه خواننده را به خود جلب می کنند. اما آنها فقط برای سرگرمی در متن وارد نمی شوند. یک حکایات انتخاب شده و به خوبی نوشته شده می تواند به خوانندگان کمک کند تا لایه هایی از معنا را ببینند - دقیقاً با همان روش هایی که آن حکایت در ابتدا در فرایند تحقیق برای ما کار می کرد.

 

به عنوان مثال حکای زیر در زیر ، که از تجربه شخصی من نوشته شده است و به عنوان بخشی از مردم نگاری یادگیری در موزه های هنری ، به خواننده و از من به عنوان نویسنده ، بیشتر نیاز دارد .

 

در ماه مه سال 2014 ، من و شریک زندگی من از Musee Reattu در Arles ، پروونس بازدید کردیم. این نمایشگاه در آن زمان به ابرها اختصاص داده شده بود - نمایش با عنوان Nuage - و کل ساختمان را اشغال کرد. یک اتاق بزرگ ، تقریباً نیمی از اطراف ، پر از بالن های هلیوم ابری شکل بود. سهم کاملاً غیر منتظره نیست. ما کمی پشت سر دو زن و شوهر پیر فرانسوی محافظه کار قدم می زدیم. مدتی بود که آنها را دنبال می کردیم و وقتی جلوی کارهای خاص را گرفتیم ، آنها را از دست می دادیم و دوباره آنها را می گرفتیم. آنها با سرعتی منظم در مسیر اختصاصی قدم زدند و سکوت مناسب موزه مانند را حفظ کردند. با رسیدن به در ورودی که انتهای اتاق بالون را نشان می داد ، یکی از ن چرخید. با پا زدن کفش های خود ، او را به وسط اتاق خم کرد و در ابتدا ، به آرامی در ابتدا ، شروع به پرتاب بالن ها در هوا کرد. هرچه بالن ها بیشتر و بیشتر هوا می شوند ، سریعتر پرتاب می شد تا این که کل اتاق از ابرهای نقره ای شناور پر شد. او ندید که همراهانش به عقب برگردند و از اتاق خارج شوند. ما به اندازه کافی نزدیک بودیم که عبارات وحشتناک و شرم آور آنها را ببینیم. ما ده دقیقه ماندیم تا او را ببینیم و آنچه را تبدیل به یک گردباد واقعی ، یک ابر حرکت هوایی-چرخش-ابر شده بود. او هنگام نشان دادن حرکت نیز هیچ نشانه ای از توقف را نشان نداد.

 

این حکایات استدلالی را پیش بینی می کند. شاید برای شما کاملاً واضح باشد که من کجا آن را گرفتم . اما بیش از یک مجموعه خط ممکن از روایت بیشتر در این رویداد تنها و کوچک وجود دارد. چگونگی اثبات این استدلال به بقیه تحلیل های من بستگی دارد.

 

مانند دیگر فرم های روایی ، حکایات می توانند توجه خوانندگان را به خود معطوف یا تغییر دهند ، پاسخی را برانگیزند ، سؤالاتی را ایجاد کنند ، آنچه را که ممکن است به عنوان یک تحلیل ساده و غیرمستقیم به نظر می رسید ، مختل کنند ، دیدگاههای جایگزین ارائه دهند. یک حکای عالی می تواند "ما را لمس کند ، حرکت کند یا به ما یاد دهد" (الی و همکاران ، ص 70). این کوتاه بودن و بی واسطه بودن حکایات است که آنها را به یاد ماندنی می کند. و اگر آنها در دم / داستان خود نیشی دارند ، این به خواننده کمک می کند تا تحلیل و استدلالی که در ادامه می آید را بخاطر بسپارد.

 

بنابراین - شما می توانید در هر زمان در روند تحقیق روایت بنویسید. آنها ارزش دارند که در طول تحقیق شما با آنها بازی کنند ، حتی اگر هرگز در متن نهایی شما ظاهر نشوند. آنها غالباً مهمترین چیز مهم هستند ، بینشی که شاید اگر ما از حکایات به عنوان چیزی که فقط برای گفتگوی یک قهوه مفید باشد یا خندیدن در میخانه فکر کنیم ، فاقد آن بودیم.

 

حکایات را بنویسید - سپس از آن بپرسید که چه چیزی در تلاش است تا به شما نشان دهد.

 

منابع

 

Ely ، M.، Vinz، R.، Downing، M.، & Anzul، M. (Eds.). (1997) در مورد نوشتن تحقیقات کیفی. زندگی با کلمات . لندن: فالور.

 

ون مانن ، م. (1989). با توجه به حکایات . پدیدارشناسی + آموزش (7) 232-253


بهترین سایت کتابخوانی ، ,یک ,حکایات ,  ,های ,ممکن ,به عنوان ,ممکن است ,و به ,آنها را ,می کنیممنبع

مشکل دیگر تحقیق شبکه های اجتماعی است

نوشتن فصل های پایان نامه؟ مراقب نوشتن "blocky" باشید

شروع phd - جستجو در زمینه

انجام کار میدانی؟ حکایات را نادیده نگیرید

دوره نوشتن - مقدمه

دوره نوشتن: مقدمات

می توانید خواندن بیش از حد انجام دهید؟

مشخصات

آخرین جستجو ها

فروشگاه گوشی خرید نو خرید و فروش اینترنتی انواع پارکت تفریحات سالم3 ارزانی راتا پلتفرم تامین مالی جمعی دانلود کده گلچین اشعار میرزا خانه و ویلای چوبی طب نت